Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-25@19:36:02 GMT

ملاحظاتی درباره آشوب‌ها و چند راهکار

تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۱۲۴۹۴

ملاحظاتی درباره آشوب‌ها و چند راهکار

این جمهوری عزیز طی ۴دهه‌ای که از عمرش می‌گذردصاحبان نظم فعلی جهانی را کم به ستوه نیاورده و چنین جمهوری که نام«اسلام ناب محمدی(ص)»را هم به حق،با خود یدک می‌کشد، از سوی چنین قدرت‌هایی،نمی‌تواند تحمل شود

به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: دیگر برای کم‌هوش‌ترین، کُندذهن‌ترین و ساده‌لوح‌ترین افراد هم، کوچک‌ترین تردیدی باقی نمانده که، آنچه طی روزهای اخیر در ایران عزیز و به بهانه فوت مهسا امینی رخ داد، هیچ ارتباطی به مسئله آزادی زنان و حتی فوت ایشان ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تصورش را بکنید مثلاً در آلمان، خانمی برخلاف قوانین داخلی این کشور تخلفی کرده و از سوی پلیس احضار شود. در اداره پلیس بنا به دلایلی مثل داشتن بیماری زمینه‌ای دچار عارضه قلبی شده و فوت گردد. عده‌ای به خیابان‌ها بریزند و خواستار سرنگونی نظام سیاسی حاکم بر آلمان شوند و برکناری جناب شولتز را فریاد بزنند! سپس شروع به بریدن گلوی پلیس، آتش‌زدن پلیس و حمله به زنانی کنند که، در حال اجرای آن قانون هستند! شعار «ضد خشونت» دهند و بدترین خشونت‌ها را مرتکب شوند.

عده‌ای نیز به بهانه فوت آن خانم، پرچم تجزیه آلمان را بالا بگیرند و آمریکا هم آلمان را تحریم کند! مضحک نیست؟ راستی کجای این «اتفاق» با «واکنش‌های به آن اتفاق» منطبق است؟

 اما چرا واکنش‌ها به چنین رخدادهایی در ایران این‌طور به فاجعه و خونریزی و پلیس‌کشی و در نهایت به مبحث براندازی ختم می‌شود؟ و سؤال دوم این‌که چند بار باید چنین اتفاقاتی در کشور رخ دهد تا مسئولین ما به فکر چاره بیفتند؟ چند پاسخ به نظر قابل طرح می‌رسد.

۱- از سؤال اول شروع کنیم. اگر بخواهیم به صورت کلان بحث کنیم، «ماهیت» ضد استکباری و مستقل جمهوری اسلامی ایران، مهم‌ترین و اصلی‌ترین دلیل وقوع این حملات و وقایع است.

هر کشوری بنا به دلایلی دشمنانی دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل ماهیت ضد استکباری‌اش و ضرباتی که به طرح‌های متعدد غرب به‌ویژه در منطقه زده (داعش فقط یکی از این طرح‌ها بود)، طبعاً دشمنان بزرگ‌تر و گردن‌کلفت‌تر و چه بسا حتی «پست‌تری» هم دارد.

این جمهوری عزیز طی ۴ دهه‌ای که از عمرش می‌گذرد صاحبان نظم فعلی جهانی را کم به ستوه نیاورده و چنین جمهوری که نام «اسلام ناب محمدی(ص)» را هم به حق، با خود یدک می‌کشد، از سوی چنین قدرت‌هایی، نمی‌تواند تحمل شود.

برای فهم شرایطی که توصیف شد به‌عنوان فقط یک نمونه و مثال، رجوع کنید به کتاب «صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد» نوشته «دیوید فرامکین» تا ببینید طی سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۲ چگونه این قدرت‌ها مثل آب خوردن، اقدام به تغییر نقشه‌های جغرافیایی کشورها و مرزها کرده و سیاست‌های استعماری‌شان را جلو می‌بردند بدون اینکه آب از آب تکان بخورد.

یک کارمند ساده انگلیسی می‌نشست و نقشه خالی را جلو خود می‌گذاشت، و هر طور که دلش می‌خواست، مرزها را ترسیم می‌کرد و کشوری را خلق می‌کرد با ابعاد و ‌اندازه‌ای که دوست داشت! این روند از بین رفته و جبهه بزرگ مقاومت نیز به‌اندازه خود کار را از این وضعی که توصیف شد رسانده به وضعی که امروز می‌بینیم. کدام وضع؟ نگاهی به سرزمین‌های اشغالی فلسطین بیندازید!

همین‌طور حادثه ۱۱ سپتامبر و تحولات پس از آن و تحلیل‌های متعدد پیرامون آن در رابطه با منطقه را مرور کنید. به پروژه داعش هم بیندیشید. همین‌طور ده‌ها طرحی که انتهای همه آنها می‌رسید به «تغییر مرزها» و «تجزیه کشورها» به شکلی که منافع صاحبان نظم فعلی جهانی، تامین شود.

بسیاری از این طرح‌ها به برکت جمهوری اسلامی ایران و متحدان منطقه‌ای‌اش به دیوار خورده. آیا حق ندارند از این جمهوری عزیز اسلامی عصبانی باشند؟ قطعاً حق دارند!! سرنگونی این جمهوری آرزوی صاحبان نظم ترک برداشته امروز جهانی است و برای تحقق این آرزو، دست به هر کاری می‌زنند و از کوچک‌ترین فرصت و بهانه، نمی‌گذرند.

واکنش‌ها به فوت مهسا هیچ سنخیتی چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ ‌اندازه و شکل با این واکنش‌ها ندارد و صرفا یک «بهانه» است. به بیانیه مهم وزارت اطلاعات که روز شنبه گذشته منتشر شد هم اگر نگاهی بیندازید، منظورمان از این که می‌گوییم «حاضرند

دست به هر کاری بزنند» و «دشمنان جمهوری اسلامی ایران جزو پست‌ترین دشمنان هستند» را متوجه می‌شوید.

۲- بدون اغراق پلیس ایران، جزو مظلوم‌ترین و محجوب‌ترین نیروهای نظامی دنیاست و برای رسیدن به درستی این ادعا، کافی است رفتار و کارنامه پلیس کشورمان را با رفتار و کارنامه پلیس بزرگ‌ترین مدعیان دنیا مثل آمریکا مقایسه کرد.

با حملات ناجوانمردانه‌ای که به این ضامنین امنیت می‌شود، معتقدیم باید بیش از گذشته از این قشر فداکار حمایت و دفاع کرد. باعث حیرت است که در این مملکت، به بانیان خسارت محض و برجام، مدال شجاعت و سکه اعطا می‌شود اما تا لحظه تنظیم این یادداشت نشنیده‌ایم به نیروهای پلیس که این روزها الحق و الانصاف، در مقابه با تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها سنگ تمام گذاشته و خون داده‌اند، مدالی اهداء شده یا تشویق شده باشند.

پلیس در همه کشورها، «حافظ شیرازه تنظیم‌های اجتماعی» است و حمله به پلیس چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی، می‌تواند این شیرازه تنظیم اجتماعی را سُست کند و به قول «امیل دورکیم» در چنین فضایی «افراد جامعه به حال خود رها شده و شاهد بی‌هنجاری اجتماعی(Anomie) خواهیم بود.» امروز حمله به پلیس دقیقاً برای رسیدن به همین هدف صورت می‌گیرد!

۳- اما آنچه در دو بند بالا شرح دادیم برای وقوع، به بستر نیاز دارد و این بستر چیزی نیست جز «رسانه». شاید یکی از بزرگ‌ترین درس‌هایی که از این چند روز اغتشاش می‌شد گرفت، اثبات «جایگاه بالای رسانه» در جنگ‌هاست. در هیچ جنگ سختی- تاکید می‌شود هیچ جنگی-چه بزرگ مثل جنگ این روزهای اوکراین و چه کوچک مثل آنچه به صورت پراکنده در کف برخی خیابان‌ها شاهد بودیم، رسانه غایب نبوده.

امروز در کنار جنگ بزرگ اوکراین که بین روسیه از یک طرف و ده‌ها کشور غربی و شرقی گردن‌کلفت از طرف دیگر جریان دارد، یک جنگ بسیار بزرگ رسانه‌ای و نرم نیز جاری و ساری است که نقش و تاثیر آن، کم از جنگ سخت و نظامی نیست.

حالا شما بفرمایید، این بستر (رسانه و فضای مجازی) در کشور ما در اختیار خودمان است یا دشمن؟ کدام کشور را در دنیا سراغ دارید که کنترل افکار عمومی‌اش را به دشمن سپرده باشد؟ یک مورد، فقط یک مورد نشان دهید، کشوری در دنیا زیرساخت‌های اطلاع‌رسانی و کسب و کار مردمانش را در اختیار نه یک کشور دیگر که، در اختیار دشمنانش گذاشته باشد.

این فضا «باید» سر و سامان یابد. «جادوی رسانه»، این توان حیرت‌انگیز را دارد که، کم را زیاد، زیاد را کم، حق را باطل و بالعکس، باطل را حق جلوه دهد. این تکنولوژی این توان را دارد که به اقلیت بقبولاند تو اکثریتی و بدین ترتیب اقلیت را با این توهم، به سروصدا و حرکت وادارد.

این مبحث، مبحث طولانی است و یادداشت جداگانه‌ای را می‌طلبد. فقط برای این که مبحثمان ناقص نماند، توصیه می‌کنیم نگاه کنید به نظریه «مارپیچ سکوت» (Spiral of Silence) «الیزابت نوئل نویمان» دانشمند علوم سیاسی و ارتباطات آلمان. ریشه این نظریه مهم علوم ارتباطات باز می‌گردد به یک نکته روانشناسی.

طبق این نکته «کسانی که در اقلیت‌اند، ترجیح می‌دهند سکوت کنند و بالعکس، کسانی که فکر می‌کنند در اکثریتند، پر سر و صدا می‌شوند.» با ابزار رسانه می‌شود به یک اقلیت، القای اکثریت بودن را کرد و به حرکت وادارشان نمود و از آن سو، اکثریت را از حرکت بازایستاند و به سکوت وادارشان کرد. رفتار این روزهای بسیاری از سلبریتی‌ها را می‌توان، با این نظریه تبیین کرد!

۴- نکته آخر یک توصیه است که در عین حال پاسخ سؤال دوم این یادداشت هم هست. وقتی کشوری چنین دشمنان پلید و قسم‌خورده‌ای دارد که برای رسیدن به اهدافشان حاضرند دو هواپیمای مسافربری را سرنگون کنند! وقتی «رسانه» چنین جایگاه مهمی در همه شئون زندگی و در مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی دارد، وقتی کشوری ده‌ها بار از یک سوراخ گزیده می‌شود یعنی، باید به طور جد چاره‌ای بیندیشد.

ما فکر می‌کنیم در کنار قلع و قمع فاحشه‌های سیاسی و تروریست‌های ریز و درشت و تجزیه‌طلبان داخلی و خارجی، و در کنار تبیین واقعیت برای مردم و معترضین واقعی و افشاء ماهیت دشمنان این جمهوری عزیز، باید به وضعیت رسانه‌ها و فضای مجازی‌مان، درست مثل آمریکا و فرانسه و انگلیس و... سر و سامان بدهیم.

دشمن با استفاده از همین فضای بی‌دروپیکر طرح صیانت را «سانسور» و سر و سامان دادن به این فضای یله و رها را «کره شمالی کردن کشور» جا زد! با استفاده از همین فضای یله و رها، آتش آشوب را روشن کرد و اکنون مثل کارشناسی دلسوز، برای عبور از این فتنه، نسخه می‌پیچد! همیشه، یک راه‌حل بیشتر هم در نسخه‌شان دیده نمی‌شود: «جایی برای اعتراض تدارک ببینید»(!) به دولت محترم پیشنهاد می‌کنیم برای شروع، تمام خساراتی که طی این روزها به مردم وارد شده را فاکتور کنند و برای اوباش اجاره‌ای و برخی از چهره‌های سیاسی تندرویی که با دروغ و ابزار رسانه آتش آشوب را روشن کرده و اکنون خود را کنار کشیده و ژست کارشناس گرفته‌اند بفرستد. هزینه که برایشان بالا رفت، متوقف خواهند شد.

پس از آن می‌توان نشست و با کمک جامعه‌شناسان، روانشناسان و کارشناسان واقعی راهکارهای ریشه‌ای و علمی برای عدم تکرار چنین اتفاقاتی یافت.

منبع: مشرق

کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین قیمت جمهوری اسلامی ایران مشرق اغتشاشات آشوب خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت جمهوری اسلامی ایران جمهوری عزیز واکنش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۱۲۴۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بی‌سابقه، تحقیرکننده و تغییردهنده محاسبات

در روزهایی که تنها کمتر از هشت سال از انقلاب بهمن ۵۷ می‌گذشت. انقلابی که پَر شعله‌اش اول از همه سفارت رژیم صهیونیستی را در مرکز تهران گرفت.

به گزارش مشرق، نشریه خط حزب الله در شماره جدید خود نوشت: «خواهید دید که پس از خوابیدن زبانه شعله‌ی تند مذهب در رژیم خمینی ایران، آنچه که باقی می ماند منافع مشترک ایران و اسرائیل است.» اینها را یک کارشناس صهیونیست گفته بود؛ شانزدهم آذرماه ۱۳۶۵.

در روزهایی که تنها کمتر از هشت سال از انقلاب بهمن ۵۷ می‌گذشت. انقلابی که پَر شعله‌اش اول از همه سفارت رژیم صهیونیستی را در مرکز تهران گرفت. عصر روز ۲۲ بهمن هنوز چند ساعت از پیروزی انقلاب نگذشته بود که سفارتخانه صهیونیست‌های غاصب توسط ملّت انقلابی تسخیر و به مردم فلسطین هدیه شد.

تقریباً ۸ سال بعد از آن روزها و در آذرماه ۱۳۶۵ و زمانی که ایران درگیر جنگ تحمیلی بود کارشناس صهیونیستی از لابلای فشارهای وارد به نظام جدید سیاسی در ایران به‌دنبال خیالبافی هم‌زیستی بود. حالا بیش از ۱۳ هزار و ۶۰۰ روز از آن روز گذشته. نفرت از اشغالگران صهیونیستی و حرارت خصومتی که با تسخیر سفارتخانه‌ی صهیونیست‌ها در خیابان کاخ سابق(فلسطین فعلی) شعله گرفته بود حالا نه تنها سرد یا خاموش نشده بلکه بیشتر از هر زمان دیگری است.

آنقدر بیشتر که حتی کارشناسان صهیونیست را هم به این اشتباه انداخته که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از بنیان‌گذار جمهوری اسلامی هم اسرائیل‌ستیزتر است. غافل از آنکه ایرانِ آن روزها درگیر با دشمنی با صدام بود و عقیده‌ی امام رحمه‌الله و رزمندگان ایرانی هم آن بود که راه قدس از کربلا می‌گذرد و چه درست فکر و تحلیل کرده بودند. ایران سال‌هاست که از کربلا گذشته. خبری از دیکتاتور بعثی عراق نیست و نیم میلیون سرباز اشغالگر ارتش آمریکا هم مجبور شده‌اند عراق و افغانستان را تخلیه کنند و حالا مانده‌ آرمان آزادسازی قدس!

خصومت ایرانی‌ها با این پادگان اشغالی در غرب آسیا نه تنها پایین نیامده که بالاتر هم رفته. برخلاف روزها و ماه‌ها و سال‌های ابتدای انقلاب حالا ایرانی‌ها در حمایت از آرمان فلسطین تنها هم نیستند. رسانه‌ی آمریکایی درست گفته بود؛ ایران در تمام این سال‌ها صبورانه کمربند مقاومت را در اطراف سرزمین‌های اشغالی محکم کرده.

آنقدر محکم که حالا نه ایران بلکه زنجیره مقاومت که دو سه دهه قبل اخگرهای شهادت‌طلبانه کوچکی علیه اشغالگری مقاومت بودند حال خود تبدیل به ستارگان درخشان و گدازه‌های پرحرارتی شده‌اند که هرکدام به تنهایی می‌توانند ضربه‌ی حیاتی به اشغالگران صهیونیستی وارد کنند. تحلیل‌گر رسانه‌ی صهیونیستی هم در ضمن تحلیل حمله‌ی موشکی اخیر ایران به اراضی اشغالی درست گفته بود که افسانه‌ی بازدارندگی اسرائیل پیش از آنکه با حمله اخیر و در تهران متلاشی شود در لبنان و غزه از بین رفته بود.

رسانه صهیونیستی: متحمل تحقیر بی‌سابقه‌ای شدیم

این عبارات در سال ۲۰۲۴ و در یک رسانه‌ی صهیونیستی، توصیف وضعیت و حالِ رژیمی است که پیش از این در درگیری‌های شش هفت دهه‌ی گذشته چه در جنگ‌های ۱۹۴۸ و چه در ۱۹۶۷ و چه در ۱۹۷۳ سابقه‌ی تحمیل شکست‌های سنگینی را به ارتش‌های عربی مدعی آن سال‌ها در منطقه دارد.

کنار هم گذاشتن همه‌ی این واقعیت‌هاست که تحلیل‌گر صهیونیست را در رسانه‌ی صهیونیستی معاریو به این واقعیات می‌رساند: «ما متحمل تحقیر عمومی بی‌سابقه‌ای شدیم. بازدارندگی اسرائیل که مانع حمله‌ی مستقیم به ما می‌شد از بین رفته است. تلاش بازدارنده‌ی بین‌المللی هم در روزهای اخیر شکست خورد. برای اولین بار از ایران به‌سوی اسرائیل موشک شلیک شد!»

این بهت عمومی از مواجهه‌ی مستقیم جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی در دیگر رسانه‌های رژیم هم قابل مشاهده است. یدیعوت آحارنوت دیگر رسانه‌ی صهیونیستی در گزارشی تحلیلی به این حمله پرداخته، رفتار محتاطانه‌ی فعلی رژیم در برابر ایران را با سابقه‌ی هجومی و تهاجمی گذشته‌ی آن مقایسه کرده و با اشاره به حمله‌ی موشکی منفعلانه‌ی صدام حسین در جنگ اول خلیج فارس که برای فرار از حمله‌ی ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا و برای بیرون راندن عراق از کویت صورت گرفت می‌نویسد: «اسرائیل در آن زمان به‌درخواست آمریکا و برای اینکه ائتلاف علیه صدام دچار مشکل نشود از پاسخ و حمله به عراق خودداری کرد. این مرتبه اما این ایالات متحده بود که از اسرائیل درخواست کرد ساکت بنشنید!» یدیعوت آحارنوت اشاره‌ی پررنگی دارد که بعد از ۳۰ سال این اولین مرتبه است که رژیم غاصب از سوی یک کشور مستقل مورد حمله‌ی مستقیم قرار گرفته است.

وزیر خارجه رژیم: با افتخار می‌گویند ما شما را زدیم!

این واکنش‌ها محدود به فضای رسانه‌ای نیست. وزیر خارجه‌ی رژیم صهیونیستی هم که تلاش‌های دیپلماتیک زیادی را برای فشار به ایران دنبال می‌کرد -و از قضا عمده‌ی این تلاش‌ها هم از جمله طرح موضوع در شورای امنیت سازمان ملل به شکست انجامیده است- در نامه‌ای به آمریکا و کانادا و کشورهای همسو و اعضای اتحادیه اروپا اعترافات جالبی درباره ابعاد حمله مستقیم ایران به داخل اراضی اشغالی داشته است.

در این نامه علاوه بر درخواست «تحریم پروژه‌ی موشکی ایران» و «درج نام سپاه پاسداران در سازمان‌های تروریستی» بر این نکته‌ی مهم تأکید کرده که ایران «علناً» و «با افتخار» مسئولیت این حمله را پذیرفته است. وزیر خارجه‌ی رژیم با وجود لفاظی‌های سیاسی و نظامی اما در نهایت به این گزاره اعتراف کرده که «آخرین حمله‌ی ایران از داخل خاک خود به اسرائیل در گستره و اندازه یک حمله‌ی بی‌سابقه» است.

این واکنش‌ها و سرریز آنها به رسانه‌های صهیونیستی و غربی و آمریکایی در حالی صورت می‌گیرد که بسیاری از این رسانه‌ها مدعی بودند ایران بنا به ملاحظات متعدد داخلی و خارجی فعلاً ناچار است با تهاجم‌ها و تجاوزهای اسرائیلی‌ها کنار بیاید.

اقدام اخیر نظامی جمهوری اسلامی ایران اما همه‌ی این محاسبات را بر هم ریخت. این را هم می‌توان در واکنش مقامات و مسئولان رژیم صهیونیستی دریافت و هم موضوعی است که در رسانه‌های غربی نیز به آن اشاره شده است. نیویورک‌تایمز، رسانه‌ی مطرح آمریکایی از رسانه‌هایی است که به این موضوع اشاره کرده است. نویسنده‌ی این گزارش از قضا یک روزنامه‌نگار صهیونیست است که ارتباطات نزدیکی با مجامع نظامی و اطلاعاتی رژیم دارد. این رسانه‌ی مطرح آمریکایی در گزارش خود صریحاً به این موضوع اشاره دارد که اقدام ایران که «شامل رگبار عظیمی از صدها موشک و بالستیک و پهپادهای انفجاری بود» قواعد و معادلات سابق و ناگفته‌ی بین ایران و اسرائیل را تغییر داد.

نکته‌ی جالب توجه آنکه نویسنده‌ی گزارش به سبب ارتباطاتی که با مقامات نظامی و اطلاعاتی رژیم دارد به نقل از این مقامات به این موضوع هم اشاره دارد که «با توجه به این تغییر، محاسباتی که اسرائیل بر اساس آن برای حرکت‌های بعدی تصمیم می‌گیرد هم تغییر یافته است.»

ای‌بی‌سی‌نیوز دیگر رسانه‌ی آمریکایی است که به این تغییر اشاره کرده و با این عبارات به توصیف آن پرداخته: «حکومت دینی و شیعی کشور، مسیر جدیدی را [در موازنه با اسرائیل] برگزیده و بر همین مبنا هم تغییراتی از سوی جمهوری اسلامی در پیش است.»

دست و پا زدن برای انحراف از تحقیر

کنار هم گذاشتن این واکنش‌های رسانه‌ای، دیپلماتیک و نظامی حاکی از یک موضوع مهم است: «پیام دریافت شد!» و قرائن و شواهد نشان می‌دهد که خوب هم دریافت شده است. شدت و تأثیر در کنار وضعیت پسا طوفان الاقصی هم به اندازه‌ای بوده که همه توانایی‌ها و ظرفیت‌هایش را برای بازگشت مجدد معادلات خود با ایران به وضعیت سابق به کار انداخته و باعث برکناری مقامات اطلاعاتی و نظامی رژیم شده است.

تأکید و مطرح کردن مسائلی مانند تعداد دقت اصابت در هدف‌ها و موفقیت ادعاییِ پدافند صهیونیستی در مقابل حمله‌ی سنگین موشکی جمهوری اسلامی هم جملگی موضوعات و اولویت‌هایی فرعی برای منحرف کردن اذهان عمومی از موفقیتی است که جمهوری اسلامی ایران برای خود رقم زده است.

در راهبردهای رسانه‌ای و عملیات روانی صهیونیست‌ها باید موضوعی فرعی تراشیده شود تا اذهان و افکار عمومی را از موفقیت اصلی منحرف کند و این واقعیت و قدرت‌نمایی جدید ایران باید به هر قیمتی که شده به حاشیه رود. غافل از اینکه روند شکست‌های ترمیم‌ناپذیر صهیونیست‌ها که در ۱۵ مهر و طوفان الاقصی شروع شده و با عملیات وعده صادق شدت گرفته است، با حیله‌گری‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای جبران نمی‌شود.

اعتراف به شکست و تحقیر عمومی که در متن نویسنده و تحلیل‌گر صهیونیست در رسانه‌ی صهیونیستی هاآرتص هم دیده می‌شود، زمانی که از وقایع بعد از طوفان الاقصی می‌گوید و واکنش‌های جنون‌آمیز رژیم که هیچ دستاوردی هم برای اقناع افکار عمومی داخلی و خارجی نداشته، نه تنها آن را به انزوای بین‌المللی و ناوک‌اوت شدن در برابر افکار عمومی دنیا کشانده بلکه هراس و ترس از یک درگیری گسترده با جمهوری اسلامی ایران و شبکه‌ی مقاومت را هم بیشتر کرده که رژیم به‌عنوان یک کشور منفور چقدر می‌تواند به بقای خود امید داشته باشد و آیا با فرض بقا، ادامه‌ی حیات رژیم مشابه حیات سیاسی و منزوی‌مفهوم کره‌ی شمالی نخواهد بود و رژیم هم کره‌ی شمالی دیگری در خاورمیانه؟!

واقعیت این است که جدول سیاست‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی به‌صورت جدی بهم ریخته است و در ادامه این مسیر منجر به محو شدن آن خواهد شد. و نکته مهم در این زمینه، اثبات قدرت اراده ملّت ایران در چشم جهان است. موضوعی که در دیدار اخیر جمعی از فرماندهان نظامی هم با رهبر معظم انقلاب اسلامی بر آن تأکید شد: «به‌لطف خداوند نیروهای مسلح چهره خوبی از توانایی‌ها و اقتدار خود و همچنین یک چهره ستودنی از ملّت ایران به نمایش گذاشتند و ظهور قدرت اراده ملّت ایران در عرصه بین‌المللی را به اثبات رساندند... موضوع تعداد موشک‌های شلیک شده و یا موشک‌های به هدف اصابت کرده که طرف مقابل بر روی آنها متمرکز شده، موضوع دست دوم و فرعی است، موضوع اصلی ظهور قدرت اراده ملّت ایران و نیروهای مسلح در عرصه بین‌المللی و اثبات آن است، که ناراحتی طرف مقابل نیز از همین موضوع است.» ۱۴۰۳/۰۲/۰۲

منبع: khamenei.ir

دیگر خبرها

  • مسئله‌گی حجاب؛ از بحران داخلی تا بشارت تمدنی
  • امضای 5 سند همکاری با حضور روسای جمهور ایران و سریلانکا
  • امضای ۵ سند همکاری بین ایران و سریلانکا
  • ۵ سند همکاری میان مقام‌های ایران و سریلانکا امضا شد
  • امضای ۵ سند همکاری مشترک بین مقامات ایران و سریلانکا / جزییات
  • راهبرد اصلاح طلبان برای مدیریت فضای داخلی مجلس دوازدهم/اعتراف تلویحی هم میهن: آشوب‌های ۷۸ کار دوستان ما بود!
  • امضای 5 سند همکاری مشترک میان مقامات ایران و سریلانکا
  • ۵ سند همکاری با حضور روسای جمهور ایران و سریلانکا به امضا رسید
  • بی‌سابقه، تحقیرکننده و تغییردهنده محاسبات
  • راهکار فرانسه برای کمبود پلیس در المپیک پاریس